دل دیوانه ی ما را تو دردیو تو درمانی
تو حالم را نمیپرسی تو دردمرا نمیدانی
دل دیووانه ی ما را تو دردیو تو درمانی
تو حالم را نمیپرسی تو دردمرا نمیدانی
تو چون خورشید میرانی دلم دور تو میگردد
بتاب امشب که بی تابم شب و روزم بگردانی
آموزشی، فرهنگی، هنری و …
دل دیوانه ی ما را تو دردیو تو درمانی
تو حالم را نمیپرسی تو دردمرا نمیدانی
دل دیووانه ی ما را تو دردیو تو درمانی
تو حالم را نمیپرسی تو دردمرا نمیدانی
تو چون خورشید میرانی دلم دور تو میگردد
بتاب امشب که بی تابم شب و روزم بگردانی
هنوز جاتو تو قلبم
به هیچکسی ندادم
نرسیدی یه بارم تو بی کسیم به دادم
چه روزایی رو بی تو دلم تنهایی سر کرد
دارم میمیرم اینجا اگه میتونی برگرد
تنهایی دیوونم کرده منو
دلتنگم چقدر گفتم نرو
تو دنیا قد من هیشکی دوست داره تو رو
از هر کی بگیرم ازت نشون این مردم میزنن زخمه زبون
برگردو قدر این احساسه پاکمو بدون
آسمون آبیه دنیا نکرد سرد آسمون آبیه
گفته بودم بی تو میمیرم
ولی این بار نه
گفته بودی عاشقم هستی
ولی انگار نه
هر چی گویی دوستت دارم به جز تکرار نیست
خو نمیگیرم به این تکراره طوطی وار نه
تا که پابندت شوم از خویش میرانی مرا
دوست دارم همدمت باشم
ولی سربار نه
قصده رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان
بار دیگر میکنم خواهش ولی اصرار نه
گه مرا پس میزنی
گه باز پیشم میکشی
آنچه دستت داده ام
نامش دل است افسار نه
ای دله قلاش مکن فتنه و پرخاش مکن
شهره مکن فاش مکن بر سر بازار مرا
روز تویی روزه تویی
حاصله در یوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
قند تویی زهر تویی
بیش میازار مرا
زندگی رو دوست دارم با تمام بد بیاریش
عاشقی رو دوست دارم با تمام بی قراریش
من می خوام اشکو بفهمم وقتی از چشام میریزه
تنهایی گرچه کشندست واسه من خیلی عزیزه
تو کتاب نوشته عاشق خیلی تنها خیلی خسته س
جای بارون بهاری روی چترای شکسته س
اما من می گم یه عاشق همه ی دنیا رو داره
همه چترا رو باید بست وقتی آسمون میباره
نون عشقو می خورم منت نونوا ندارم
سینه سوخته عاشقم با کسی دعوا ندارم
توی دنیایی که گرگ و برگی تو ذاتشه
من می خوام خودم باشم با هیچکی کاری ندارم
زنده بودن نمی خوام زندگی کابوس منه
فقط و فقط دورنگی تنها کابوس منه
گرچه خاکم زیر پا اما غرورم آسمون
مشکی رنگ عشقمه ترانه ققنوس منه
رفتی قلبم داره تند تند میزنه خرابه حالم
جز تو من هیچی نمی خوام از تموم عالم
بی تو سرخورده شدم کز می کنم همش یه گوشه
برگرد تا حال و هوام با دیدن تو زیر و رو شه
رفتی بد جوری شکستم من خسته ی خسته م پاسوز تو هستم
این عشق شاید بی حدف بود چون از یه طرف بود
پاشیده شدش زود
بی تو این دل شده پر خون دستام شده لرزون
چشمام شده گریون
یه پاییز زردو زمستونه سردو
یه زندونه تنگو یه زخم قشنگو
غم جمعه عصرو غریبیه حصرو
یه دنیا سوالو تو سینم گذاشتی
جهانی دروغو یه دنیا غروبو
یه درد عمیقو یه تیزیه تیغو
یه قلب مریضو یه آه غلیضو
یه دنیا محالو تو سینم گذاشتی
رفیقم کجایی دقیقا کجایی
کجایی تو بی من تو بی من کجایی
رفیقم کجایی دقیقا کجایی
کجایی تو بی من تو بی من کجایی
آه خدا , ای حبیبم
تا وقتی امیدی داره قلبم منتظرم منتظرم
این حسم نمیزاره که تنها بی تو برم
که بشم خسته
دیگه تنهایی بسه
دل من تنها به دل تو دل بسته
بیا که ستاره بباره
تویه شب بی کسیه من
یاد تو همیشه اینجاس
فک نکن یه لحظه تنهاس
با تو حس خوبی داریم
هرجا اسمتو میاریم
هرجا اسمتو میاریم
این صدا که موندگاره
رفتی کار روزگاره
اسم تو به روی لبهاس
بیوگرافی لودویگ ون بتهوون آهنگساز شهیر آلمانی
” لودویگ ون بتهوون” روز هفدهم دسامبر ۱۷۷۰ اولین آهنگ زندگی اش را شنید و چشم هایش را در خانه قدیمی شان واقع در “بن” گشود. خانواده او در اصل بلژیکی بودند، پدرش یک خواننده و آهنگساز لااُبالی بود که همیشه تلاش می کرد از راههای آسان، هزینه زندگی خانواده اش را تامین کند؛ اما مادرش زنی آرام بود که به فرزندانش عشق می ورزید.
خانواده بتهوون از ۵ کودک تشکیل می شد، اما در میان آنها تنها ۳ پسر شانس ادامه حیات یافتند. لودویگ همواره درباره زمان دقیق تولدش تردید داشت. او در شرایطی به دنیا آمد که والدینش داغدار مرگ برادرش “لودوینگ ماریا” بودند و این غم تا پایان عمر