خاطراتت ضعیف گیر آورده اند . . .
.
زنـده کــردن خاطرات بــایــگــانـی شـده ؛
مـثـل پـاک کــردن گــرد و غـبــار از رو آیـنـه س . . .
هــرچـقـد بـیـشـتــر پــاک مـیـکـنـی ،
تـصـویـر واضـح تــر مـیـشـه . . .
بیـشـتــر مـیـبـیـنـی ؛
بـیـشـتــر زجــر مـیـکـشـی
.
همه غم منی تو ، غم دنیا که غمی نیست
من ازت خاطره دارم ، خاطره درد کمی نیست !
.
روبرویم ، سراب
پشت سر ، خاطرات
نازنینم ، کدامین طرف سوی توست . . . ؟
.
عادت به مسواک زدن ، دندانها را سپید میکند
و تکرار هر شب خاطرات ، موها را . . .
.
ما خاطره ها را می سازیم
و خاطره ها ما را ویران می کنند …
.
می خواهم مُچاله و خیس در آغوشش بمانم !
از پهن شدن بر بند خاطرات بیزارم …
.
چنان بر خاطراتت باریده ام
به هر بندی بیاویزی شان
خیس من اند … !
.
روزها رفت ولی یاد تو کمرنگ نشد
سالها رفت و دل من سنگ نشد
ذهن من بستر صد خاطره با یاد تو بود
نامت از صفحه این خاطره کمرنگ نشد
.
به دستانم فندکی ، کبریتی برسانید تا برای هضم عشقم ،
سیـ×ـگاری ، دلـ×ـی ، جانـ×ـی ، خاطـ×ـره ای را بســـوزانم
.
عاشق جمله هایی ام که وقتی میخونی
یه نفس عمیق پشتش میکشی
و تو یه ثانیه یه دنیا خاطره میاد جلو چشمت
.
باور کن آسان نیست
نشستن روی همان نیمکت همیشگی
امّا
تنها
آه…
چه بارانی ست
هوای خاطراتم
چکّه میکند یادت
از سوراخ چتر خیالی
که هنوز خام تو است…
.
از آدمای شـــَـهر بیزارم
چون با یکیشون خاطره دارم…
.
گـاهـی اوقـات . . .
هـمـه چـیـز دسـت بـه دسـتِ هـم مـیـدن
تـا تـو رو غـرق در رویـاهـا و خاطراتت کـنـن
یـه آهـنـگ پـیـشـواز . . .
۲ خـط شـعـر . . .
کـمـی هـوای بـهـاری . . .
یـک وجـب پـیـاده رو . . .
آهـنـگـی کـه خـونـه بـغـلـی گـوش مـیـدن . . .
۲ کـلـمـه حـرف . . .
بـوی ِ یـه عَـطـر خـاص . . .
طـعـم ِ شـیـریـن ِ یـه خـوراکـی . . .
هـمـه و هـمـه کـافـیـه بـرای ایـنـکـه . . .
تــو چـنـد سـاعـت وسـط اتـاقـت دراز بـکـشـی و خـیـره بـشـی بـه سـقـف . . .