post

کامل شده ای . . .

دیگر به تو نمیــرسد کسی !

چند واحد پاس کرده ای ؟!

چند سال برای عاشقی خوانده ای ؟!

.

آنقدر زیبا عاشق شده ای که آدم لذت میبرد

از این همه عشق . . .

چقدر پابند بودن سخت است،

وقتی

عشق درب تمام خانه های شهر را میکوبد …

.

می دانی ؟!

دلم یک آمدن می خواهد ،

بی هیچ رفتنی و یک همدم که نداند !

.

پچ پچ دوستت دارم های تو در گوش او به گوشم میرسد !

بازیچــه ام یا باز بچــه فرضم کرده ای ؟

.

شک کرده بـودم کسی بین ماست !

حالا یقین دارم “مـ…ــن” بین دو نفر نبودم !

چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من!

.

تن من زخمی است…

یک خراش کمتر یا بیشتر

چه فرقی دارد…؟!

راحت باش!

.

جدیداً اسم چشمک شده یه اشتباه …

که باید ببخشی و فراموش کنی وگرنه محکوم میشی به کینه ای بودن!

.

دیگر بازی بس است !

بیا شمشیرها را کنار بگذاریم ،

دستهایمان را بشوریم و چیزی بخوریم

اما …

چرا دستهای تو خونیست و پشت من می سوزد ؟ . . .

.

دختر گفت: بشمار پسرک چشمانش را بست

و شروع کرد به شمردن: یک…دو… سه …چهار…..

دخترک رفت پنهان شود

آن طرفتر پسردیگری را دید که گرگم به هوا بازی میکند،

برّه شد و با گرگ رفت

پسرک قصه هنوز می شمارد…

.

حرفش را ساده گفت: من لایق تو نیستم!

اما نمیدانم خواست لیاقتم را به من یادآوری کند یا عشقم را توجیه!؟!

.

بوی خوش عشقت تمام شهر را گرفته !

مردهای چشم چران

زن های خائن

دخترهای شــ ــهـ ـو تــ ــی

و پسرهای شــ ـهــ ـو تـــ ـی تر!

… پس چه شد … ؟

چیدن یک سیـبـــــــ ـ و اینهمه تقـــاص ؟

بیچاره آدمــــــــــ . . . بیچاره آدمیتــــــــ . . .

.

کلمات هم بازیچهء من و تو شده اند !

من برایِ تو می نویسم

تو برایِ او می خوانی.. .

.

ترســو بودی ،

جاده عاشقی را برایت تنگ و تاریک و ترسناک کرده اند

امـــا . . .

چه شجـــاع شده ای . . .

.

۲۰ میدهم ، شاید هم ۲۱ . . !

وفاداری را در لباس عشق بازی کردن هنر میخواهد ،

که تو باهنری . . !

.

هى حوری!

بیا باهم بازى کنیم:

تو پاکت های خالی بوسه هایم را بشمار،

من هم،

“ضربان قلبت را”

.

کاش ماه ،

همیشه پشت ابر نماند

می خواهم بدانم ،

شب مهتاب ،

با من چه می کنی . . .

.

دنیا رو می بینی ؟

حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره

ولی محبت عشق میاره !

.

وقتی که به جای بمان ، نمی گویی هر طور راحتی ، بوی عشق می دهی !

.

هر دومون عاشق شدیم:

من شب ها با گریه می خوابیدم

و تو…

با یادم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.