post

2739 591 300x187 گلبرگ سرخ خنده بازار شماره هشتاد و هفتمدر تهران مکانی مخصوص برای ارامنه مسیحی هست که آزادانه شب ژاونیه را اونجا جشن میگیرن ، وخب برای بزن بکوب و بنوش هم موردی ندارن ، رسمه در لحظه تولد حضرت

عیسی یک دقیقه چراغها را خاموش می کنن وهمدیگرو میبوسن ، امسال نزدیک دو هزار نفر در این جشن بودن ، جالب اینجاست وقتی چراغها روشن شده هزارو هشتصد نفر ، گفتن اللهم صل علی محمد وآل محمد….

 

امسال عید هرکی اومد خونمون میزارم خودش انتخاب کنه

. . . . . . . . . . یا رمز وایفای یا آجیل

 

ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ۱۱۸ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:

ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯼ ۵۴۷ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ..

ﮔﻔﺘﻢ: ﺳﻼﻡ ﺧﺎﻧﻮﻡ، ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﻭ ﺗﻌﻤﯿﺮﮔﺎﻩ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺭﻭ

ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ . ﺁﺩﺭﺳﺸﻢ ﺍﮔﻪ ﺩﺍﺭﯾﻦ ﻟﻄﻒ ﮐﻨﯿﻦ .

ﺭﺍﻫﻨﻤﺎ ﭼﯽ : ﭘﻮﺭﺷﻪ؟ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻦ ﺑﺮﯾﻦ ﺍﻭﻧﺠﺎ؟ ﺁﺧﻪ ﺁﺩﺭﺳﺶ ﺍﺻﻼ

ﺳﺮﺭﺍﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ .

ﺷﻤﺎ ﯾﻪ ﺗﻮﮎ ﭘﺎ ﺑﯿﺎﯾﻦ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﺍﺻﻠﻦ .

ﮔﻔﺘﯿﻦ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺩﯾﮕﻪ؟ ﺍﺻﻠﻦ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺮﯾﻢ . ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﯾﻦ ﮔﻢ

ﻣﯿﺸﯿﻦ

ﻣﻦ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻓﮑﺮﺷﻮ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﯾﻪ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪ ﺍﻧﻘﺪﺭﺭﺭ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺷﻨﺎﺱ ﺑﺎﺷﻪ .

ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺯ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ .

ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﮐﻨﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﯿﺎﺩ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺮﺳﻢ ﺍﯾﻦ ﺁﺑﺪﺍﺭﭼﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﻮ

ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻦ

 

از عید و عید دیدنى های بچگی فقط یه جمله یادمه اونم اینه که

“صبر کن برسیم خونه من میدونم و تو”

 

یه سوال هوش که فقط باهوشا میتونن جواب بدن

یه خانواده ای سه تا بچه داشتن به اسمهای عشق ، محبت و دوستت دارم

یکروز پدر خانواده عشق و محبت رو می بره پارک

حالا زود تند سریع بگو بینم اونی که خونه مونده اسمش چیه؟

 

خیانت جزئی از زندگیست..

هیچ‌ پیوند شیمیایی پایدار نیست.

نه یونی نه هیدرژنی برای همین واکنش های شیمیایی به صورت رفت و برگشتی اند.

مندلیف در آزمایشگاه شیمی مشغول مخ زدن منشی آزمایشگاه

 

آقا پسرای پیج ، با ازدواج و ۶ بچه از خدمت معاف میشوید !

اگرم ۷ تا بچه داشتید یه سرباز میفرستن که ۳ ماه به شما خدمت کنه :)))))

از این به بعد هم دخترا یه بهونه جدید واسه قهر کردن و نه گفتن پیدا کردن!

تو منو واسه کسری خدمت میخوای!!! :))))

 

نسل قدیم فیلم ساختن “از کرخه تا راین”، الانم باید بسازن “از وایبر تا لاین”

 

داستان دو برادر و یک خانواده

از بچگی با هم تفاوت داشتند یکی به موسیقی علاقه داشت یکی به خبرنگاری

یکی دوست داشت در خفا کار کند یکی در دید.

یکی دوست داشت همه تصویرش رو ببینند دیگری دوست داشت هیچ تصویری از وی منتشر نشود

بله دوستان این است داستان دو برادر هنرمند یکی خبرنگار واحد مرکزی خبر حسینی بای

و دیگری هنرمند با استعداد و خوش ذوق ارنجمنت بای ( arrangement by )

خواهر آنها ” استند بای ” و پدر آنها “های بای ” بود.

 

یه همسایه داشتیم خیلی مذهبی بود

یه بار میخواست بیاد خونمون

اینقد دم در گفت یاا…. یاا…

آخرش داداشم داد زد عوضی بیا تو منم چادر سرمه !!!

 

آیا از دوست پسر خود خسته شده اید؟ آیا ب دنبال راهی برای کم کردن شرش هستید؟

کافیست ب طور فورمالیته ۲الی ۳روز ابراز عشق کنید و در پایان از اون درخواست ازدواج کنید

لامصب جوری در افق محو میشود ک دیگر سایه اش را هم نمیبینی

 

فردی نزد شیخی امدند و پرسیدند:

یا شیخ بهترین راه رسیدن ملت به ازادی چیست؟

شیخ فرمودند؛

مترو

 

طرف را به یک عدد صندلی بسته

چشمانش را با چوب کبریت باااااز نگه میداریم

میذاریمش جلو تلویزیون ده قسمت از سریال فاخر (گذر از رنج ها) رو ببینه@—–@

 

البته گزارش شده وسطای قسمت دوم به گناهای نکرده هم اعتراف میکنه

 

میگــن از وقتـــی سـریـال ” افسـانـه خـورشیـد و مـاه ” پخـش شـده . . . بـالیـوود تقـاضــای پنـآهنــدگـی کــرده !

تـازه تعــداد زیــادی از مــردم هنــدم رفتــن بلیــط یـه طـرفـه بـه کــره مــاه رو خــریــدن ^_^

 

وقتی کسی میفهمه دانشجویی تو کشورای مختلف:

.برزیل : از رشتت راضی هستی؟

ژاپن: از استاد هات راضی هستی ؟

المان : چی شد به این رشته علاقه پیدا کردی ؟

اسپانیا : امید وارم موفق باشی .

هلند :امکاناتش چطوره دانشگاهتون ؟

..ایران : دانشگاتون دختر داره ؟؟؟؟

 

من تو کلاس وقتی استاد چیزی میگه یاداشت می کنیم ،

خطم معمولا در چیزی تو مایه های خط میر علی تبریزی (مبدع نستلیق) هستش ….

اما همین که یکم سریع تر میگه استعداد دکتر شدن خودم رو نشون میدم 😐

 

یدین گزارش گرای مسابقات ورزشی تو ایران یه جوری حرف میزنن انگار دارن راز بقا تعریف میکنن مثلا:

حریف خود را در چنگال خود میگیره

توپ در دام تور گرفتار شد

دستان پرتوان حمید سوریان

فلانی داره چار نعل میدووه

غرش زیبای بازیکنان ایرانی

 

یــه حقـیقـت تلــــخ تــوی زنــدگـــی هســـت ؛ کــه میگــه :

هــر چــی هـــم خــودتـون رو بـه بـی خیـالـی بـزنیـن ُ امـروز و فـردا کنیــن … بــلاخـره خــونــه تکــونـی میــرســه ^_^

 

اوج احساسات بابام به من : اون تنه لشتو از پشت اون کامپیوتر بی صاحاب جمع کن بیا اینجا سر سفره پهن کن

یه دو لقمه کوفت بخور که عصر میخوای بری سر کار جون داشته باشی حمالی کنی و مثله خر بار جابجا کنی پسرم

( یعنی اون پسرمش اشک تو چشام جمع کرد فکر کنم چیزه دیگه بوده سانسور شده ) ……

 

نوشته سالن های ورزشی ژاپن :

” قهرمانان مادرزاد به دنیا نیامده اند

بلکه با تمرین و پشتکار به قهرمانی رسیده اند ”

نوشته سالن ها ورزشی ایران :

” مراقب وسایل شخصی خود باشید ”

 

ﺍﺳــﻢ ﺯﻥ ﻫــﻤـﺴـﺎﯾـﻤـﻮﻥ ﺗـﻬـﻤـﯿـﻨـﻪﺱ

ﺍﺳــﻢ ﺷــﻮﻫـــﺮﺵ ﻫــﻢ ﺭﺳـﺘــﻤــﻪ

ﺍﺳـﻢ ﭘــﺴــﺮﺷـﻮﻥ ﻫــﻢ ﺳــﻬــﺮﺍﺏ گـذاشـتـن.

ﻫــﺮﻣـﻮﻗـﻊ ﻣــﯿـﺮﻡ ﺩﺭ ﺧــﻮﻧــﺸــﻮﻥ ﺍﺣـﺴـﺎﺱ ﻣـﯿـﮑـﻨـﻢ ﺍﻻﻥ ﻓـﺮﺩﻭﺳـﯽ ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑـﺎﺯﻣـﯿـﮑـﻨـﻪ!!! ^_^

 

زمان مدرسه یه کتاب بود به اسم گام به گام ، مثله فیلم خاک بر سری بود .

همه داشتن ولی انکار می کردن

 

اتل متل یه مورچه

قدم میزد تو کوچه

اومد ی کفش ولگرد

پای اونو لگد کرد

مورچه ی پاش شکسته

راه نمیره نشسته

بابرگی پاشو بسته

نمیتونه کارکنه

دونه هارو بار کنه

تو لونه انبار کنه

حتما داری با ریتم میخونی؟؟؟!!!

از سنت خجالت بکش 😐

سردر دانشگاه آکسفورد: “آینده”مکانی نیست که به آنجا می رویم، جاییست که آن را به وجود می آوریم.

راه هایی که به “آینده” ختم میشوند یافتنی نیستند،

بلکه ساختنی اند و ساختن آن؛ هم سازنده را، و هم مقصد را دگرگون میکند.

سردر دانشگاه شریف : “خواهرم حجابت را و برادرم نگاهت را حفظ کن.”

 

میخام واسه سال جدید یه تیشرت بخرم

روش بنویسم:

به تو هیچ ربطی نداره درسم کی تموم میشه

و به تو هیچ ربطی نداره کی ازدواج میکنم

جلو مهمونا بپوشم

 

دختر باید با ایمان باشد .

اگر نشد با ارمان ، نشد با ساسان ،

پیمان ، علی ،رضا نمیدونم با یکی باشه دیگه!

تنهایی واس دختر خوب نیست

افسرده میشه..!!!!

والاااااااااااااا

ﻣﺎ ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺮﻣﺖ ﺑﺰﻧﻪ!

ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻻﻥ ﺭﻭﯼ ﺷﻦ ﻫﺎﯼ ﺳﻮﺍﺣﻞ پاتایا ﺩﺍﺭﻩﺍﻓﺘﺎﺏ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ !!

ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺳﻮﺀﺗﻔﺎﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﯾﺎ ﻣﻦﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻧﯿﯿﺘﻢ ﭘﺎﮐﻪ!!!!!!!!!!!!

میدونین ﭼﺮا زن و ﺷﻮﻫﺮ در ﻫﻨﮕﺎم ﻋﻘﺪ دﺳﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ رو ﻣﻲ ﮔﻴﺮن؟

نمی دونین؟

اﻳﻦ ﻓﻘﻂ ﻳﮏ رﺳﻤﻪ ،

ﻣﺜﻞ دوﺗﺎ ﺑﻮﮐﺴﻮر ﮐﻪ ﻗﺒﻞ از ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ دﺳﺖ ﻣﻴﺪن

رمز موفقییت من۰۰۰

۹۸۸۸۷۸۸۶۱۴۲۶۲۸۵۹۵۷۵۴۷۹۸۷۵۴۳۴۵۶۷۷۵۴۵۸۹۷

۶۴۳۱۳۴۶

من کلا ادم حسودی نیستم

رمز موفقیتم رو گفتم تا شما هم ازش استفاده کنید

 

امروز روز جهانیه درآغوش کشیدن خوشگلاس

به قرآن دست به من بزنید جیغ میزنمااااا….گفته باشم

 

تنها آینده نگری مفیدی که ما ایرانیا تو زندگیمون میکنیم…

پر کردنه آفتابست که یوقت تو توالت گیر نکنیم بدبخت شیم

خیلیم ظریف این کار انجام میشه

ک تا لبه پر شه 😐

روز های آخر سال است

همین الان پاشو با هرکی قهری

بهش زنگ بزن فحش بده

یادش باشه هنوز باهاش قهرید

عید پانشه بیاد خونه تون

 

فقط تو ایرانه که واسه اولین بار میخوای پیش کسی بخوابی ازت میپرسه:

لگد که نمیزنی؟

اصلا آدم احساس خر بودن بهش دست میده!

 

ﺩﻭﺑﻠﻪ ﭘﺎﺭﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ..

ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ

ﺩﺍﺩ ﺯﺩ … راننده پژو …

ﺁﺏ ﺩﻫﻨﻤﻮ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﻡ …

ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭﺍﻧﺘﯿﻪ …

ﻣﯿﮕﻪ : انار ساوه ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ؟

ﻣﻠﺖ ﺭﻭﺍنین به قرآن…

 

ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻭﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ استاد ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ،

ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ

ﻫﯽ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻩ

ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺜﻞ ….. ﻧﮕﺎﺵ میکنن!

 

دو نفر به کل، این ضرب المثل رو ضایع کردند :

عقل سالم در بدن سالم است

یکیش استیون هاوکینگ بود ؛ اون یکی هم امیر تتلو

 

شرط میبندم همین سوسک اگه صورتی بود

دخترا میگرفتن لای دفتر خشک میکردن

روزی پنج دفعه بوسش میکردن میگفتن عجیجم 😀

 

عید از ۳ حرف زیبا تشکیل شده:        

ع: عزیزانم.      

ی: یادتون باشه.  

د: دوستتون دارم.                      

خواستم از همه زودتر تبریک عید را تقدیمتان کنم

 

امسال برا عید خرید نکنید

بزارید پولتون تو بانک باشه شاید یه بیچاره احتیاج به یک اختلاس داشته باشه

زن و بچه هاشون اون سر دنیا منتظرن!

 

ﯾﺎﺭﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺗﺠﺮﯾﺶ ﺑﻪ ﺗﺎﻛﺴﯽ ﻣﯿﮕﻪ :

٢ ﻗﺪﻡ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ …

ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺗﺎ ﻛﺠﺎ؟

ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﺗﻮﭘﺨﻮﻧﻪ!

ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ :

ﻛﺮﺍﻳﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﺭﻙ ﻭﻟﻰ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﻧﺪﺍﺭ خشتکت ﭘﺎﺭﻩ ﻣﯿﺸﻪ!

 

از ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺷﺐ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺸﻘﻢ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎﻡﮔﺬﺍﺷﺖ ﭼﻪ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ؟؟؟

ﮔﻔﺖ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﻜﭗ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺷﻮﺭ ﺧﻮﺩﺗﻮ عشقتو ببرن!

ﺍﺻﻦ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺷﺐ ﺗﻮﻗﻊ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ!

 

استاد جغرافیا سر کلاس سکته میکنه

بعد از کلی تحقیق میفهمن ی دانشجو دختر ازش پرسیده خط استوا اعتباریه یا دائمی ؟!!

از قلبم پرسیدم:

چه کنم وقتى دلم تنگ است و دستم کوتاه و جفای یار بسیار؟

گفت: ببین کار من خون رسانى به بدنه ،

از من چرت و پرت نپرس!

 

مورد داشتیم کارآموزه داشته با ماشین آموزشگاه رانندگی دنده عقب میرفته

سرعتش که زیاد شده از مربی پرسیده حالا بزارم دنده دو عقب؟؟

میگن دنده عقب استعفاشو گذاشته رو کاپوت! نوشته خستم بزارید برم.

افسره هم میگن داره عقب عقب راه میره تا کربلا گفته تا رو مین نرم ول نمیکنم.

مذاکرات هم تعطیل شده ظریف تو راهه بیاد ببینه جریان چیه.

 

آرزویم درسال ۹۴ اینه که

آرزو های سال ۹۳ م برآورده بشه که سال ۹۲ آرزو کرده بودم

چون ۹۱ برآورده نشده بود…

 

ماهی عیدمون امروز مرد !

این بود جواب اون دلستر و نون پنیرایی که بهش میدادم؟؟

بی لیاقت..

 

پاتریک: یه هواپیما از جنس طلا میخریم!

باب اسفنجی: هواپیما از جنس طلا نمیتونه پرواز کنه!

پاتریک: ما دیگه پولداریم. قوانین فیزیک رو ما تاثیر نداره!

 

با دوستم رفته بودم رستوران

نمکدونش از این پیچوندنیا بود

هی تکونش میداد، نمک نمیومد،

خیلی آروم تو گوشش گفتم بپیچونش

اونم اول یه نگاه به دور و برش کرد و بعد نمکدونو گذاشت تو کیفش.

هیچی دیگه، صاحب رستوران که تعطیل کرد پرنده فروشی زد

نمکدونه هم به اذن خدا از تو کیف دوستم به معراج رفت،

منم که الان تو تیمارستان روزبه نشستم دارم با کفگیر چمن میخورم

 

دیروز رفتم پارک دیدم یه دختره خیلی غمگین رو نیمکت نشسته و به زمین نگاه میکنه

رفتم یه گل چیدم و دادم دستش

پرسید: ماله منه؟

گفتم بله

یه لبخند گوشه ی لبش نشست

بعد رفتم به باغبون گفتم: اون دخترو میبینی اونجا نشسته؟ هر روز میاد گلهای پارک رو میکنه!

باغبون هم با بیل افتاد دنبالش

پس چی!!!

فکر کردی من اهل این جلف بازیام؟؟

فقط میخواستم ببینم یه دختره غمگین با چه سرعتی میتونه بدووه

 

ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻧﻮ ﺩﺯﺩ ﺑُﺮﺩ

ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺑﺮﮔﺮﺩﻭﻧﺪﻥ ﻭ ﯾﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﺗﻮﺵ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ

ﻭ ﻣﺎﺭﻭ

ﺣﻼﻝ ﮐﻦ

ﯾﻪ ﺑﻠﯿﻂ ﻣﺸﻬﺪﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ

ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺭﻓﺖ ﻣﺸﻬﺪ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﻭﻣﺪ ﺩﯾﺪ ﺧﻮﻧﺸﻮ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩﻥ

 

یارو باباش میمیره داشت گریه میکرد،تلفنش زنگ میخوره ،

جواب که میده یهو گریه هاش بیشتر میشن…

میگن کی بود جریان چیه!؟؟

میگه پشت سر هم داریم بد میاریم! خواهرم بود…اونم باباش مرده…

 

ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﯾﻨﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ….

ﯾﻪ ﮐﻢ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﯿﺮﻭﻥ

ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮه

 

غضنفر دوستشو نافرم زده بود قاضی میپرسه چرازدیش؟ میگه ۱۰ سال پیش بهم گفته بود اسب آبی

قاضی : ۱۰ سال پیش گفته الان زدیش؟

غضنفر: دیشب تازه اسب آبی رو تو تلویزیون دیدم

 

ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺩﺭﺩ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻫﺎ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯﻣﺎﺳﺖ !

ﺑﺪﺑﺨﺘﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻦ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻃﺮﻓﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻦ

 

پنجاه تومن گذاشتم تهِ کمد زیرِ لباسام که یادم بره بعدا ببینم روحم شاد شه!

الان شش ماهه که یک ثانیه هم از فکرش بیرون نمیام

 

مهم نیس امریکا حمله کنه. مهم اینه که هند حمله نکنه!

کی میخوإد جلو آمیتابچان و سلمان خان و شاهرخ خان رو بگیره..تیر هم بخورن کشته نمیشن

 

قوانینی که نیوتن از قلم انداخت !!!

قانون صف:

اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید ، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد ؛

قانون تلفن :

اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید ، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود ؛

قانون تعمیر:

بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد ، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد ؛

قانون کارگاه:

اگر چیزی از دست‌تان افتاد ، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید ؛

قانون معذوریت:

اگر بهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین‌تان باشد ،

روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان ، دیرتان خواهد شد ؛

قانون حمام:

وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد ؛

قانون روبرو شدن:

احتمال روبرو شدن با یک آشنا ، وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می یابد ؛

قانون نتیجه:

وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی کند ، کار خواهد کرد ؛

قانون بیومکانیک:

نسبت خارش هر نقطه از بدن ، با میزان دسترسی آن نقطه ، نسبت عکس دارد !!!

 

توصیه هایی برای عید نوروز

امسال با ورود هر مهمان به خونه با استفاده از عبارات

چقدر چاق شدی

هیکلت به هم ریخته

حیف اون هیکلت نبوووووود ؟

چیکار کردی با خودت

و از قبیل اینا….صرفه جویی کنید

ستاد حفاظت از آجیل وشیرینی عید…

 

نمیدونم چرا بابا و مامانم فک میکنن

وقتی با صدای بلند به خواهر کوچولوم بگن ساکت داداشت خوابه

من صداشونو نمیشنوم!

 

از دوستای عزیز و گرامی خواهشمندم وقتی سیم کارت جدید میخرن

خودشونو جای دختر نذارن و اس ام اس ندن : سلام عشقم . خوبی؟

بخدا خیلی خز شده این روش

 

با هزار امید از عشقم می پرسم :

از کجا بدونم منو واسه خودم دوست داری؟

برگشته میگه :

قیافه و هیکل که نداری

بچه مایه دارم که نیستی

اخلاقتم که بده

به جز خودت چیزی واسه دوست داشتن نمی مونه عزیز دلم!

یعنی کثافت با خاک یکسانم کرد

 

ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻨﯽ …

ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪﻣﻮ ﯾﺎﺩﺵ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺑﻬﻢ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﻧﮕﻔﺖ …

ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮﻟﺪﻡ ﻧﯿﺲ ﺑﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻪ

ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ |:

 

فواید قلیون عبارتند از

باعث هضم آسان غذا میشود

باعث آرامش روح و روان میشود

باعث صله رحم میشود

باعث اجرای عدالت میشود چون نوبتی کشیده ومیشود

باعث همکاری افراد میشود چون یکی ذغال درست میکند یکی میچرخاند یکی آب می آورد و…

باعث ایجاد جو صمیمی برای دور هم بودن و درد دلکردن میشود

باعث ایجاد هنرمندی در افراد میشود مثل حلقه حلقه کردن دود و اشکال دیگر میشود

باعث ایجاد شغل میشود

 

ﭼﻦ ﺭﻭﺯﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﺑﺎ ﻧﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ

 

مادربزرگم رو بردم دکتر

به دکتره میگه آقای دکتر یه دارویی بهم بده دردم ساکت بشه

تا فردا برم پیش یه دکتر درست حسابی!

من فقط سقف رو نگاه میکردم |:

 

یه دختره اومدش مغازه براش چند تا نرم افزار بریزم رو فلش

داشتم براش کپی میکردم گفت : اَه چقد طول کشیدش!

گفتم : حجمش سنگینه خانم …

گفت : وای من راهم دوره نمیتونم حجم سنگین ببرم!

من 😐

فلش 😐

دختره 🙂

و همچنان من 😐

 

تعارف زدن دخترا

شیما جوووووون عشخم کیک میخولی؟

– یه کوچولو اگه بدی عاچقتم

تعارف زدن پسرا

ساندویچ میخوری گشنه ؟

– اره

خاک تو سر گشنت کنن بدبخت مفت خور!

سلامتی روزی که تو سه کلمه خلاصه شم

نکبت میلیاردر شده

 

داریم به ایام خونه تکونی نزدیک میشیم

هرکی هرچی قایم کرده زودتر گم و گورش کنه

آبرومون در خطره

 

ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺷﻤﺎﺭﻩ مخاطب خاصم ﺭﻭ ﺩﺍﺩﻡ به دوستم

ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺶ ﮐﻨﻪ …

تابستون ﻋﺮﻭﺳﯿﺸﻮﻧﻪ

ﻣﻨﻢ ﺩﻋﻮﺗﻢ 😐

 

امروز به ﭘﺴﺮﺧﺎﻟﻢ میگم چرا زن نمیگیری؟

برگشته میگه : مخاطب خاص هامو چیکار کنم؟

اشک تو چشمام حلقه زد.

یه همچین ادمایی هستن پسرا

حالا هی بگید پسرا بدن

 

رفتم بانک رو دسته صندلی نوشته بود

وقتی زلزله اومد پشت صندلی رو نگاه کنید.

پشت صندلی رو نگاه کردم. نوشته بود :

الان نه خر ه٬ وقتی زلزله اومد….

چقدر ملت خلاقی داریم

 

دیروز خونه مهمون داشتیم، پرسیدن بچتون کجاست؟ مامانم گفت: تو فیس بوک.

پرسیدن: فیس بوک کجاست؟

مامانم گفت: جایی که اگه خبر مرگشم توش بنویسه لایک می زنن!

 

مریدی لرزان نزد شیخ بشدی و عارض گشت:یا شیخ خوابی بس ترسناک بدیدمی…

شیخ گفت:بنال ببینم خواب چه دیده ای که بی قراری؟

مرید گفت:به خواب دیدم ۳گرگ گرسنه مرا دنبال همی نمایند و گاهی بقدر یک مایل و گاهی دو مایل از من فاصله گرفته اما ناگه از تاریکی بیرون جسته و پاچه مرا به دندان گرفتندی ، در این میان کسی اندک گوشتی مرا بدادی که به آنها دهم و آنان را سیر نموده وخود را رهایی بخشم لیک آن تکه گوشت بقدری اندک بوده که دندان نیش آنان را نیز چرب نمیکرد…

شیخ دستی بر سر کچلش کشید و لختی آن را خاراند و سپس گفت:

آن سه گرگ قبوض آب وبرق و گاز بوده که پس از هر ماه وگاهی دو ماه بر تو حمله ور می گردند و آن تکه گوشت یارانه توست که اوسکلت کرده و به دستت داده اند…

مرید چون این تعبیر شگرف را بشنید،گریبان خویش دریده و دعاهایی نثار مسولین کرده که به دلیل شورانگیز بودن در این مقال نمی گنجد

 

پیغام یک فرد از جهنم…هر کاری دلتو ن می خواد بکنید

جا نداره ما رو دیوار نشستیم

 

دختره پست گذاشته:

هنوز درد میکند جای دوست داشتنت!

لطیفه

به نظرتون این وسط من منحرفم؟

یا واقعن معنی دار بوده؟

 

ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺮﻭﺑﻬﺎﯼ ﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ،.

خﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﻧﺮﻓﺘﻢ ﺍﻭﻧﺠﺎ،

ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ اومدم

 

معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد سارا … دخترک خودش ر ا جمع و جور کرد،

سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید

و با صدای لرزان گفت بله خانوم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هاش میزد،

توی چشمان سیاه و مظلوم دخترک خیره شد

و داد زد:چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس، دفترتو سیاه و پاره نکن؟ ها!؟

فردا مادرت رو میاری مدرسه میخام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم.

دخترک جونه لرزونش رو جمع کرد… بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:خانوم… مادرم مریضه

اما…بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن… اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم

که از گلوش خون نیاد…اونوقت میشه واسه خواهرم شیر خشک بخریم

که شب تا صبح گریه نکنه…اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یک دفتر بخره

که من دفترای دادشم رو پاک نکنم و توش بنویسم… اونوقت قول میدم مشقامو…

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخاند و گفت بنشین سارا…

کاسه اشک چشم معلم که روی گونه اش خالی شد…

روی تخته سیاه نوشت: زود قضاوت نکنید,,

تا کفش کسی رو نپوشیدیم راه رفتنشو مسخره نکنیم

 

خرگوشه میره تو جنگل؛

روباه رو میبینه داره تریاک میکشه؛

میگه: آقا روباهه! این چه کاریه؟!

پاشو ورزش کنیم، بدویم، شاد باشیم!

روباه پا میشه، میرن تا میرسن به گرگه؛

میبینن داره حشیش میکشه!

خرگوش میگه: آقا گرگه! این چه کاریه؟!

پاشو ورزش کنیم، بدویم، شاد باشیم!

گرگه پا میشه، میرن میرسن به شیره؛

میبینن داره تزریق میکنه!

خرگوش میگه: آقا شیره!

این چه کاریه؟!

پاشو ورزش کنیم، بدوییم، شاد باشیم!

شیره هم میپره میخورتش!

گرگ و روباه میگن: چرا خوردیش؟!

حرف بدی که نزد بیچاره!

شیره میگه: نه بابا! این پدر سگ هر روز شیشه میزنه، میاد ما رو میدوونه!

اس ام اس:

امیدوارم مثل چراغ راهنمایی باشید

دلتان سبز

لبانتان قرمز

روی دشمنانتان زرد

 

نحوه مقایسه اقتصادی از دید مسؤولان و صدا و سیما

کرایه تاکسی با نیویورک ،

قیمت بنزین با لندن،

اجاره خونه با پاریس

آب وبرق با عربستان

گاز با ترکیه مقایسه میشه

ولی

حقوق و درآمد با گینه بیسائو

 

دختره میخواست دوس پسرشو بوس کنه ،

پسره گفت :

قسم میخوری که من اولین پسری ام که بوس میکنی !؟

دختره میگه ، آره بخدا … چرا همتون اینو میپرسین ؟!!

 

میگما ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺣﻮﺭﯼ ﺍﻻﻥ ﺑﻔﺮﺳﺘﻦ

بعد ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﻮﻥ ﮐﻢ ﮐﻨﻦ؟

 

تو ایران مهمه که ﻃﺮﻑ ، ﻋﺮﻭﺳﻴﺶ حتما باید مختلط ﺑﺎﺷﻪ

قبل از شام ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺳﺮﻭ ﺑﺸﻪ

ﺩﻱ ﺟﻲ ﻫﻢ داشته ﺑﺎﺷﻪ

ﻟﺒﺎﺱ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﺯﺗﺮ ﺑﻬﺘﺮ…

ﺍﻣﺎ

ﺍﻣﺎ

ﺍﻣﺎ

ﺍﻣﺎ

ﺑﺎﻳﺪ تاریخ ﻋﺮﻭسی حتماً ﺗﻮ ﻧﻴﻤﻪ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﻳﺎ ﻭﻻﺩﺕ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎ ﺑﺎﺷﻪ

خدایا این ایمانو از ملت ما نگیر

خﺪﺍﯾﺎ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪر ﭘﺴﺮﺍ ﺭﻭ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺁﻓﺮﯾﺪﯼ ؟!

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺷﻮﻧﻮ ﺍﺯ

مادرشون ﻣﺨﻔﯽ ﮐﻨﻦ

ﺑﻌﺪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻫﻢ

ﺍﺯ ﺯﻧﺷﻮﻥ

ﺁﺧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻭﺿﻌﺸﻪ؟!

 

یه بار از دم درِ یه خونه ای رد می شدیم، من بلند بلند با ذوق گفتم: وای مامان بیا ببین بوی بابابزرگ میاد اینجا!

بابام یه پس گردنی زد بهم و گفت:

آبرویزی نکن کصافط … بوی تریاکه!!

 

دختر همسایمون کلید نداشت پشت در مونده بود گفتم کارت ملیتو بده بندازم تو درز در زبونه میره عقب ، در باز میشه

گفت واقعاااااً؟ واااااااااااااااای چه جالب ، مرسی… همرام نیست ولی ” کد ملیمو حفظم ! “

هیچی دیگه کد ملیشو ازش گرفتم درو باز کردم ولی جای سرم از شدت ضربه رو در خونشون موند

 

ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺭﻭﺍﻧﻰ، ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻥﭘﺰﺷﮏ ﭘﺮﺳﯿﺪن ﺷﻤﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯽﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺭﻭﺍﻧﻰ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﺮﻯ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﻧﻪ؟

ﺭﻭﺍﻥﭘﺰﺷﮏ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﻭﺍﻥ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﯾﮏ ﻗﺎﺷﻖ ﭼﺎﯾﺨﻮﺭﻯ، ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻭ ﯾﮏ ﺳﻄﻞ ﺟﻠﻮﻯ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﻰ ﮐﻨﺪ.

ﮔﻔﺘش: ﺁﻫﺎﻥ! ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ. ﺁﺩﻡ ﻋﺎﺩﻯ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻄﻞ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ ﭼﻮﻥ ﺑﺰﺭﮒﺗﺮ ﺍﺳﺖ.

ﺭﻭﺍﻥﭘﺰﺷﮏ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ! ﺁﺩﻡ ﻋﺎﺩﻯ ﺩﺭﭘﻮﺵ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ ﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩ. ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺗﺨﺖﺗﺎﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ؟

ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﮐﻨﯿﻦ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﻄﻞ ﻧﯿﻓﺘﺎﺩﯾﻦ … ﺷﻤﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻦ ﺗﺨﺘﺘﻮﻥ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﺷﻪ ؟؟؟؟!

 

توی یکی از فیلم های جیمز باند، یک دیالوگ جالب بود!

هنرپیشه نقش منفی به جیمز باند گفت:

“وقتی بچه بودم موش های صحرائی به مزرعمون حمله کردند و تمام محصول هامون را خوردند…

مادر بزرگم چند تاشون را انداخت توی یک قفس و بهشون غذا نداد تا از گشنگی شروع کردند هم دیگه را بخورند…

دو سه تا موشی که آخر سر موندند را آزاد کرد…

بهش گفتم، مادر بزرگ چرا آزادشون میکنی؟

گفت:”این ها دیگه موش خور شدند و هر موشی وارد مزرعه بشه تیکه تیکه اش میکنند!”

(حکایتی تلخ از جامعه ما)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.