post

za4 1530 300x200 گلبرگ سرخ ازدواج شماره بیست و نهمنشانه های آمادگی برای ازدواج در فرد

  1. می‌توانید اعتماد کنید

زمانی که قدرت اعتماد کردن به دیگران را پیدا کرده‌اید، یعنی آماده ازدواج هستید و دوست دارید به کسی اعتماد و اتکا داشته باشید.

  1. می‌خواهید بهتر از همیشه باشید

ساختن یک زندگی خوب به شما برای تغییر انگیزه می‌دهد و از شما آدم بهتری می‌سازد. اگر آماده ازدواج باشید، با تمام توان‌تان برای برطرف کردن ضعف‌های‌تان تلاش خواهید کرد و حتی برای ساختن زندگی‌ای آرام‌تر و مرفه‌تر بیشتر از همیشه انرژی خواهید گذاشت. حتی اگر مال دنیا برای‌تان چندان ارزشی نداشته باشد، برای یک شروع بهتر بیشتر از همیشه کار خواهید کرد و از خواسته‌هایی که پیش از این به‌راحتی برآورده‌شان می‌کردید، خواهید گذشت تا به‌اندازه کافی برای ساختن زندگی تازه پس‌انداز داشته باشید. کار کردن بیشتر دیگر شما را عذاب نخواهد داد و به پس‌انداز نه به چشم محروم کردن خود از خواسته‌های‌تان، بلکه به عنوان تلاش برای هموار کردن جاده‌ای که با همسر آینده‌تان قرار است از آن بگذرید، نگاه خواهید کرد.

  1. از تنهایی‌تان می‌گذرید

برای شمایی که حالا بیشتر از همیشه آماده ساختن زندگی مشترک هستید، تلاش برای تنها بودن و خلوت کردن با خود، جایش را به میل کنار کسی بودن می‌دهد. اگر هنوز برای ازدواج کردن آماده نباشید، تنهایی برای‌تان حتی از بودن با او هم ارزشمندتر خواهد شد و به بهانه اینکه به فرصتی برای خلوت کردن با خود نیاز دارید، از بودن در کنار او طفره خواهید رفت.

  1. خودتان را تنها نمی‌بینید

وقتی به سال‌های آینده زندگی‌تان فکر می‌کنید و برای آینده‌تان برنامه می‌ریزید، در رویاهایی که می‌سازید مرد/ زن زندگی‌تان را هم کنار خودتان تصور می‌کنید. برای شمایی که آماده ازدواج هستید، همه چیز در سایه کسی که قرار است در کنارتان باشد، تعریف می‌شود و برنامه‌ریزی بدون در نظر گرفتن خواسته‌ها و محدودیت‌های او، معنایی ندارد.

  1. پرونده‌های گذشته را بسته‌اید

شاید سابقه شکست‌های عاشقانه‌ای را در کارنامه داشته باشید اما اگر بی‌آنکه متوجه شده باشید، چند وقتی است به‌خاطر شکست‌های قدیمی‌تان عذاب نمی‌کشید، یعنی برای شروع یک رابطه جدید آماده اید.

  1. می‌خواهید مادر/ پدر شوید

مهم نیست که تا امروز به بچه‌دار شدن علاقه داشته‌اید یا نه و مهم نیست اگر تا امروز حتی یک نوزاد را هم در آغوش نگرفته باشید. اگر فکر ازدواج در ذهن‌تان حک شده باشد، از امروز بیشتر از قبل به مادر/ پدر شدن فکر خواهید کرد.

  1. نمی‌ترسید

شما می‌دانید ساختن یک زندگی تازه کار آسانی نیست و قطعا چالش‌ها و سختی‌های زیادی را همراه می‌آورد، با این وجود آنقدر برای ساختن یک زندگی مشترک دلیل دارید که از سختی‌ها نترسید و آینده را مبهم و حتی وحشت‌آور تصور نکنید. این به معنای آن نیست که نگرانی نسبت به آینده ندارید. حتی گرفتن تصمیمی که به درست بودنش ایمان دارید هم می‌تواند نگران‌کننده باشد.

 

چرا در روابط عاشقانه فریب طرف مقابل را می خوریم؟

یک بعدی یا یکطرفه نگاه کردن

یکی دیگر از دلایل فریب خوردن، داشتن نگاه تک بعدی نسبت به مسائل، و نسبت به فضای پیرامون و فرایندهای اطراف است. وقتی تنها از یک زاویه به کارها و مسائل نگاه می کنیم، مثلا فقط زاویه مثبت یا منفی را می بینیم، احتمال گول خوردنمان بیشتر می شود. تجربه نشان می دهد که اکثر مسائل و امور، دارای وجوه سیاه و سفید و مثبت و منفی توأم هستند یعنی وقتی ذهن را در اطراف آنها چرخش داده و از چند زاویه به آنها نگاه کنیم، هم وجوه مثبت و هم وجوه منفی را در آنها تشخیص می دهیم و انتخاب صحیح تر بسته به هدف، و این که وجود مثبت و منفی از نظر کمی چقدر و از نظر کیفی تا چه حد همسو یا ناهمسو با اهداف ما هستند، رخ خواهدداد.

متاسفانه اکثر ما نگاه کردن از زوایای متفاوت را بلد نیستیم، یا به اندازه کافی برای کامل نگریستن تلاش نکرده و وقت نمی .گذاریم و شرطی شده نگاه می کنیم. در حالیکه داشتن نگرش چندبعدی یا نگاه کردن از بالا، یعنی در حالتی که امکان دیدن کل (و نه فقط اجزا) وجود داشته باشد احتمال ارتکاب به خطایی را که مولوی، آن را با تمثیل فیل مطرح می کند، کاهش خواهدداد. این را هم بگوییم که چاله ها، محدود به حوزه های مرتبط با گول خوردن نیستند.

بسیاری از اتفاقات و رویدادهای زندگی و بسیاری از رفتارها و موضع گیری های اطرافیان، مانند چاه عمل کرده و ما را در وضعیت قرار می دهند که دچار هرز شدید انرژی، زمان و امکانات می شویم. تقویت ویژگی هایی که مطرح شد، منجر به هشیاری بیشتر شده و می توانند در جهت پیشگیری از به دام افتادن در انواع چاه ها یا چاله ها عمل کنند.

تجربه دردآور فریب خوردن

تقریبا همه ما این تجربه ناخوشایند و حتی دردناک را داریم که گول خورده و گرفتار تبعات منفی فریب خوردن شده باشیم. این گول خوردن ممکن است اختصاصی، یعنی مربوط به یک موضوع خاص باشد که نسبت به آن حساسیت داشته و آن را در سرنوشت خود موثر می دانیم، یا عمومی باشد مثل زمانی که در خرید کالا یا پرداخت وجه یا موارد مشابه کلاه سرمان می رود.

معمولا وقتی متوجه گول خوردنمان می شویم که دیگر کار از کار گذشته و جبران ضرر، سخت یا غیرممکن شده است. در این حالت گویی در چاله بزرگی افتاده ایم که برای مدتی امکان حرکت درست و معقول، امکان رشد و پیشرفت و حتی امکان داشتن آرامش را از ما گرفته و زمان، امکانات و انرژی مان را به هدر داده است و بدیهی است که در چنین حالتی چاره ای جز خروج سریع نداریم.

از طرفی، گرفتارشدن در این چاله ها آنقدر ناخوشایند است که بعضی اوقات از ترس گول خوردن و تجربه ناخوشایند افتادن در آنها، از آن طرف بام می افتیم، یعنی زیاده از حد محتاط و بی اعتماد می شویم و همه رفتارها و حرکات افراد را به حساب فریب دادن خود می گذاریم و تصور می کنیم همه آدم ها می خواهند از ما سوءاستفاده کنند. در این حالت هم از تعادل خارج شده و به سمت حالتی بیمارگونه پیش خواهیم رفت که به بدگمانی و بی اعتمادی شدید نسبت به اطرافیان، و به از دست دادن عشق و محبت نزدیکانمان در درازمدت منجر می شود.

فریب خوردن هم مانند هر اتفاق دیگری دلایلی دارد. در اینجا می خواهیم به برخی از این دلایل اشاره کنیم:

وقتی خودشناسی ما ضعیف است اکثر ما در طول شبانه روز، و حتی در طول زندگی، بارها گول می خوریم، گاهی این گول خوردن ناشی از عدم خودشناسی است. درواقع برای بعضی از ما، لازم است قبل از آن که دیگران را مسئول فریب دادن خود بدانیم، نگاهی به خودمان بیندازیم و از خود بپرسیم چه شد که هشیاری ام را از دست دادم؟ چه شد که متوجه حیله های طرف مقابل نشدم؟ چرا حواسم را جمع نکردم؟

چه شرایطی باعث شد از عقل و منطق خود به درستی استفاده نکنم؟ چه شد که گول خوردم؟ و با یافتن جواب این سوالات، یک یا چند گام به شناخت خود و رفع نقاط ضعفمان نزدیکتر شویم و کمبودها و نیازهایمان را بشناسیم و آنها را از راه های معقول تری جبران کنیم، چون عدم شناخت صحیح خود، در بسیاری موارد موجب می شود نیازهایمان را هم نشناسیم و گاه برای رفع آنها اقدام مسئولانه ای نکنیم و در نتیجه به سادگی در دام هایی که سهوا یا عمدا آماده شده بیفتیم.

متاسفانه گاهی ثروت طرف مقابل، زیبایی یا شرایط اجتماعی او، محبت او و بسیاری چیزهای دیگر باعث می شوند خیالبافی کنیم و رسیدن به طرف مقابل را حق خود بدانیم در حالی که نظر او اینگونه نیست. همچنین گاهی طمع کردن و درنظر نگرفتن احتمالات مثبت و منفی در هر کاری باعث نرسیدن به هدف می شود که ما اسم آن را گول خوردن می گذاریم تا مسئولیت خود را کمرنگ کنیم.

نداشتن شاخص و معیارهای روشن یکی دیگر ازدلایل فریب خوردن، نداشتن شاخص و معیار درست است. وقتی معیار و شاخص درستی نداریم هرجا که پای تشخیص یا انتخاب در میان باشد احتمال گول خوردن مان افزایش می یابد. بنابراین در این حالت، انتخاب دوست، همسر، شغل، حتی انتخاب یک شبکه خبری، یک کالا یایک تفریح می تواند ما را در جایگاه فردی فریب خورده قرار دهد. همچنین تشخیص کیفیت مناسب یک کالا یا یک منبع اطلاعاتی یا حتی یک کتاب، تشخیص دروغ از حقیقت یا باطل از حق، تشخیص راه درست از راه انحرافی یا گمراه کننده و… نمونه هایی از تشخیص هایی هستند که می توانند ما را در صورت نداشتن معیار و محک صحیح به دامهای مهلک بکشانند.

اما منظور از معیار چیست؟ معیار ابزاری است که به وسیله آن می توانیم از ورود انتخاب های تحمیل شده از خارج، جلوگیری کنیم، بدین معنا که وقتی معیار داریم همه ورودی هایی که از بیرون به سیستم ما پیشنهاد می شوند با آن معیار، مقایسه شده و اگر با آن همخوانی نداشته باشند، از ورودشان جلوگیری می کنیم، در حالیکه اگر معیار درستی نداشته باشیم، چون به طور روزمره در معرض دهها انتخاب و تشخیص قرار می گیریم احتمال گول خوردن مان هم افزایش پیدا می کند.

ما باید سعی کنیم در انتخاب همسر، دوست، شغل، تحصیل و سایر موارد معیارهایروشنی داشته باشیم، داشتن معیارهای روشن هم اغلب به این بر می گردد که بدانیم چه می خواهیم و دانستن آنچه که می خواهیم نیز بستگی به شناخت و بینش صحیح نسبت به خود و جهان پیرامونمان دارد. این که برای رشد و شکوفایی روح و روانمان چه می خواهیم و به چه نیاز داریم؟ و این که برای رسیدن به هدف های پرارزش زندگی مان چه انتخاب هایی باید داشته باشیم؟

متاسفانه گول خوردن به این دلیل، یعنی به دلیل نداشتن معیار یکی از عمده ترین دلایل فریب خوردن است. چون بسیاری از افراد همین که کسی به آنها پیشنهادی می دهد یا به هر شکلی خود یا کالایی را وارد زندگی آنها می کند نقش خود را از این پذیرش حذف می کنند و همه تقصیر را بر عهده فرد دیگر می دانند. در حالی که مراقبت کردن از حوزه انتخاب ها و اختیارات، از وظایف اصلی همه ما محسوب می شود، این ما هستیم که همان طور که درب خانه مان را باز نمی گذاریم لازم است ورودی های دیگر به زندگی مان را نیز کنترل کنیم و هرکس یا هرچیزی را که به ما عرضه می شود نپذیریم.

 

روش راضی کردن خانواده برای موافقت با ازدواج

قبل از اینکه با شخصی که به وی علاقه دارید متن زیر را بخوانید:

– ریشه همه ما خانواده است. پس هنگام انتخاب شریک زندگی تان این ریشه را نادیده نگیرید. ببینید که ارتباط نامزد شما با دیگر اعضای خانواده اش به چه شکل است و خواهر و برادرها یا پدر و مادر او چطور با هم برخورد می کنند.

– تصور نکنید که این روابط به زندگی شما ارتباطی ندارد. هر کدام از این موارد به ظاهر بی اهمیت در زندگی آینده شما و همسرتان می تواند به موضوعی بسیار مهم و حتی تهدیدکننده تبدیل شود.

– رفتار نامزدتان را در محیط کار و در گروه دوستان و آشنایان نادیده نگیرید.

جوش نیاورید

عصبانی نشوید. دلایلتان را با آرامش اما محکم و جدی بیان کنید و هنگام قانع کردن خانواده تان، از کوره در نروید. عصبانیت شما باعث خواهد شد که آنها به منطقی بودن تصمیم تان شکل کنند. از طرف دیگر سعی کنید در مقابل تندی خانواده تان بهترین واکنش را نشان دهید. واکنش درست شما در برابر عصبانیت خانواده تان، می تواند آرام آرام آتش این بحران را خاموش کند.

خانواده شما به مرور خواهد پذیرفت که همانطور که برای شما لباس انتخاب نمی کنند و نظر شما را در مورد پوشش تان نادیده نمی گیرند، در مورد موضوع بسیار مهمی چون ازدواج هم نمی توانند نظر شما را نادیده بگیرند. پس تا رسیدن به چنین باوری، هنگام مشاهده رفتار ناخوشایند آنها آرامش خود را حفظ کنید و بدون توهین محیط را ترک کنید.

از نظرتان دفاع کنید

با خانواده تان وارد جنگ کلامی نشوید اما اجازه ندهید که آنها هم به انتخاب شما توهین کنند و در مورد نامزدتان بدگویی کنند. با وجود احترام گذاشتن به بزرگترها، باید بتوانید از نامزد خود و تصمیمی که گرفته اید شجاعانه و محترمانه دفاع کنید. یادتان نرود که دیگران این رابطه را از زاویه دید شما می بینند و همانقدر که برای نامزدتان احترام قائل هستید به او احترام می گذارند.

به رخ دیگران بکشید

نه تنها در دوران نامزدی که بعد از ازدواج هم باید تلاش هایتان را برای به دست آوردن نظر مثبت خانواده ها ادامه دهید. در مقابل دیگران از همسرتان تعریف کنید و ویژگی های مثبتش را پررنگ کنید.اگر شما بتوانید احساس رضایت از تصمیمی را که گرفته اید به خانواده ها منتقل کنید، به مرور تنش های میان شما کمتر خواهد شد. عصبانی و هیجان زده نشوید و در عین حال روی حرف و خواسته خود بایستید.

بگویید چرا؟

اگر خانواده شما یا نامزدتان اصرار دارند که با فرد دیگری ازدواج کنید، گذشته از بیان دلایلی که باعث می شود نامزد فعلی تان را انتخاب کنید، دلایلی را که باعث می شود با آن فرد دیگر ازدواج نکنید هم مطرح کنید.

مشاوره را فراموش نکنید

اگر همسرتان نمی تواند با گفتگو خانواده اش را به این وصلت راضی کند، بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید، چرا که فرد متخصص در جایگاه قدرت است و احتمال اینکه خانواده ها حرف او را بپذیرند بیشتر است. از طرفی همیشه طرفین یک دعوا به حرف و نظر نفر سوم به ویژه اگر در آن زمینه متخصص باشد بیشتر توجه می کنند.

راه سختی در پیش دارید

آنچه که در مورد تفاوت های خود و خانواده نامزدتان گفتید، می تواند بیانگر این موضوع باشد که میان شما تفاوت های جدی ساختاری وجود دارد. مسئله ای که مطرح می کنید؛ یعنی اختلاف بین خانواده ها، فقط محدود به موارد کوچک، در حد اختلاف سلیقه نیست. مسئله این است که شما و خانواده او، از لحاظ فرهنگی و مذهبی با هم سنخیت چندانی ندارید.

شاید وقتی رسما عروس آن خانواده شدید، با گوشزد کردن، کنایه، نگاه های معنادار و حتی تحت فشار گذاشتن همسرتان برای تغییر دادن شما تلاش کنند. آنچه بدیهی است، این است که شباهت بیشتر زوج در این موارد، احتمال ساختن زندگی موفق را بالا می برد و وجود تفاوت های گسترده غیرقابل حل، می تواند آرامش روانی شما و همسرتان را دستخوش نوسان کند.

به رفتارهای جزیی دقت کنید

گذشته از اینکه رفتار او در جمع خانواده و دوستان را باید زیر نظر بگیرید، به رفتارهای روزمره نامزدتان هم باید توجه کنید. او چطور رانندگی می کند؟ آیا در اوج خستگی و ترافیک، هنگامی که یک نفر راه او را می بندد، می تواند خشمش را کنترل کند یا خیر؟

با خانواده ها به سفر بروید

اهمیت مسافرت های کوتاه و همراه با خانواده نادیده نگیرید. در ملاقات های کوتاهی که با نامزدتان دارید، ممکن است او برای کنترل رفتارهایش تلاش زیادی به خرج دهد و بهترین حالت خودش را به شما نشان دهد اما در یک مسافرت چند روزه، امکان کنترل کردن رفتارها کمتر است و نامزد شما و خانواده اش، بیشتر خود واقعی شان را نشان خواهند داد.

یادتان نرود که همه آدم هادر بهترین شکل به جلسه خواستگاری می آیند اما همیشه به آراستگی و آرامش آن شب نخواهند بود. چند روز زندگی در کنار آنها باعث می شود که تحمل خود را هم در برخورد با خانواده او بسنجید. پس به یک مسافرت دسته جمعی بروید.

مستقل و مصمم باشید

در بسیاری مواقع در کنار اینکه می توانید حرمت خانواده را حفظ کنید، به آنها بقبولانید که زندگی مال شماست و خودتان می توانید آن را مدیریت کنید. نامزد شما سی ساله است. اگر مردی جا افتاده و مستقلی از نظر مالی و تصمیم گیری باشد و اگر در مورد این موضوع اشراف داشته و نظری مشخص داشته باشد، بهتر می تواندشرایط و نیازهای شما را به خانواده اش توضیح دهد. در صورتی که نامزد شما نسبت به این انتخاب اطمینان دارد، باید در مقابل خانواده اش از این تصمیم دفاع کند. نامزدتان باید با گفتگو با خانواده و توضیح دلایلش، آنها را نسبت به درست بودن این تصمیم قانع کند.

لجبازی نکنید

به خانواده هایتان اطمینان دهید که تعصبی روی حرفتان ندارید. بگویید که فعلا در مرحله شناخت هستید و اگر دلیل محکمی ثابت کرد که در کنار هم خوشبخت نمی شوید، می توانید در مورد این رابطه تجدید نظر کنید. ما در ایران زندگی می کنیم و در فرهنگ ما، ازدواج انتخاب یک شریک برای زندگی نیست؛ بلکه انتخاب یک خانواده و یک قوم است. به همین دلیل است که خانواده نقی بسیار مهم را در آینده زندگی مشترک بازی می کند. گذشته از اینکه خانواده در کشور ما تاثیر بسیار زیادی بر زندگی مشترک می گذارد.

 

شاید باید پا را فراتر بگذاریم و بگوییم که این عنصر مهم، یعنی خانواده نقشی حیاتی در ازدواج دارد. در کشور ما خانواده ها هم می توانند یک رابطه به ظاهر عاشقانه را به ازدواجی پرتنش تبدیل کنند و هم برعکس از یک رابطه کاملا معمولی، زندگی موفقی بسازند. پختگی مرد و ویژگی های شخصیتی اعضای خانواده او (به ویژه مادر) میزان اهمیت این موضوع و تاثیرگذاری اش را می تواند تغییر دهد اما با تمام این اوصاف، نمی شود تاثیر خانواده بر آینده زندگی مشترک را نادیده گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.