۱۱ با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هیچکدام با هرهیچکدام هر دو !
۱۲ بازی اشکنک داره ، سر شکستنک داره !
۱۳ بازی بازی، با ریش بابا هم بازی !
۱۴ با سیلی صورت خودشو سرخ نگه میداره !
۱۵ با کدخدا بساز، ده را بچاپ !
۱۶ با گرگ دنبه میخوره، با چوپان گریه میکنه !
۱۷ بالابالاها جاش نیست، پائین پائین ها راش نیست !
۱۸ بالاتو دیدیم ، پائینتم دیدیم !
۱۹ با مردم زمانه سلامی و والسلام .
۲۰ تا گفته ای غلام توام، میفروشنت !
۲۱ با نردبان به آسمون نمیشه رفت !
۲۲ با همین پرو پاچین، میخواهی بری چین و ماچین ؟
۲۳ باید گذاشت در کوزه آبش را خورد !
۲۴ با یکدست دو هندوانه نمیشود برداشت !
۲۵ با یک گل بهار نمیشه !
۲۶ به اشتهای مردم نمیشود نان خورد !
۲۷ به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رریش من و گرنه دم سگ !
۲۸ بجای شمع کافوری چراغ نفت میسوزد !
۲۹ بچه سر پیری زنگوله پای تابوته !
۳۰ بچه سر راهی برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !
۳۱ بخور و بخواب کار منه، خدا نگهدار منه !
۳۲ بد بخت اگر مسجد آدینه بسازد — یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید !
۳۳ به درویشه گفتند بساطتو جمع کن ، دستشو گذاشت در دهنش !
۳۴ بدعای گربه کوره بارون نمیاد !
۳۵ بدهکار رو که رو بدی طلبکار میشه !
۳۶ برادران جنگ کنند، ابلهان باورکنند !
۳۷ برادر پشت ، برادر زاده هم پشت
۳۸ خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بکش!
۳۹ برادری بجا، بزغاله یکی هفت صنار !
۴۰ برای کسی بمیر که برات تب کنه !