من نرگس مستانه شدم…. هیچ_ندیدی
من گیسوی بی شانه شدم…. هیچ_ندیدی
آهوی تو با ناز خرامید به صحرا
دنبال تو بی خانه شدم….. هیچ_ندیدی
تا زلف گشودی دل ما رفت به تاراج
گیسوی تو را شانه شدم…. هیچ_ندیدی
هر بار که جوشید دلم در تب عشقت
چون باده ی میخانه شدم….. هیچ_ندیدی
آغوش غزالت به غزل باز شد اما