post
city 300x211 نامهای کمتر شنیده شده پارسی ایران باستان

نامهای کمتر شنیده شده پارسی ایران باستان

ایران در دوران عمر خود مردان و زنان بیشماری را به خود دیده و هر کدام را با نامی باشکوه فراخوانده است.

بر خلاف برخی فرهنگ ها که نامها در آن خطه از معنی خاص یا قابل توجهی برخوردار نیستند، (مانند برخی از اسامی ارمنی یا روس و عرب) نام های ایرانی علاوه بر معنی عمیق و زیبایی که دارند ریشه زبان شناختی و دستوریِ زبان پهلوی را نیز بدرستی رعایت کرده اند. صد افسوس که مردم سرزمین ما هنوز نامهای بیگانه و تکراری را بر نام های پر مغز ایرانی ترجیح میدهند.

در این متن نامهای کمتر شنیده شده مربوط به ایران باستان را مرور میکنیم. نامهایی که شاید چندان خوش آوا نباشند و دیگر کسی آنها را برای فرزندش برنمیگزیند، اما همین نامهای متروکه، چه معانی زیبایی دارند….

آتروتَرس

آتروتَرس- از خانواده کیانیان، آتشین گفتار و نام ایزد سروش

 

آخواست

آخواست  – سردار تورانی در زمان پشنگ، برتر،  نیک،  بزرگِ نژاد و دودمان

 

آذر آیین

آذر آیین- نام دیگر پدر فریدون،

 

آذر فر

آذر فر- از کیانیان،  فره آتش

 

آریاک

آریاک- چهارمین نیای منوچهر-آریایی نژاد دوست داشتنی

 

آشناس

آشناس- فرزند تهماسب وپدر گرشاسب،  شناخته، روشن

 

آگای مَسواک

آگای مَسواک- پسر نوذر، بلند آوازه، شناخته، دانای نامی

 

آوند

آوند- سردار کیخسرو، با فر و شکوه، زیبا، درخشان، مهربان

 

اَرژَنتَه

اَرژَنتَه- دلاوری از توران،  نام آهنگی،  ارزنده

 

ارمنی

ارمنی- سردار ایرانی در جنگ با تازیان،اهورایی اندیش

 

اَکوان

اَکوان- نام دیوی نیرومند،  استوار، پابرجا- پایدار

 

اُورَند

اُورَند- در لهراسب،  اورنگ و فر و شکوه و بالندگی

 

اوولاد

اوولاد – پهلوان و مرزبانی در زمان رستم،  پسر گاندی پهلوان تورانی،  پیروز پیشرو

 

باد

باد- دلاوری کرد نژاد (مادی)،  فرشته باد

 

بُزانوش

بُزانوش – نامی که فردوسی به والرین داده است،

 

بومشاه

بومشاه- آوازه هوشنگ پیشدادی، شاه مرز و بوم و کشور

 

پارس

پارس- یکی از نبیرگان هوشنگ پسر پهلو، پسر سام که گویند شهر استخر را ساخت

 

پَرموده

پَرموده – پسر ساوه شاه،  بااندیشه، باخرد،دور اندیش

 

پَرَنگ

پَرَنگ – پسر سام، درخشش شمشیر

 

پریبُرز

پریبُرز- پسر کیکاوس،  بالا بلند،  خوش اندام،  نیک پیکر

 

پَریما

پَریما – پسر نریمان،  ایزد ماه یا فرشته ماه

 

پَژمایه

پَژمایه – پسر ساوه شاه،  دلیر

 

پَشَنگ

پَشَنگ – برادر زاده فریدون،پدر منوچهر،داماد ایرج و توس، پدر افراسیاب،  استوار و پیش تازنده،جنگجو،دلیر

 

پولاد

پولاد- سردار زمان کیغباد

 

پیشداد

پیشداد – نخستین شاه قانون گذار

 

پیلتن

پیلتن – پهلوانی از فرزندان رستم و آوازه رستم، دلاور، تنومند

 

پیل مست

پیل مست – نام سرداری،  دلاور،خروشان،پرشور

 

تاجبخش

تاجبخش – آوازه رستم

 

تاژ

تاژ- برادر هوشنگ و پسر فَرَواک،  تندرو،نیک تاز

 

توس

توس- پسر نوذر، سپهسالار کیخسرو، والا،روشن،چشمه آب

 

تَهَمتَن

تَهَمتَن- آوازه رستم، دارنده پیکر بزرگ و نیرومند

 

خوب چهر

خوب چهر- پسر دارا از ناهید

 

دَستان

دَستان- آوازه رستم، نیرومند

 

رَستن

رَستن – وزیر دارا،  رستگار، رها،آزاد

 

زاب

زاب – هشتمین پادشاه پیشدادی،  پسر نوذر،  پدر گرشاسب،  نبیره تور، پسر فریدون، یاری

 

زند

زند – پسر شاه سمنگان، هر چیز بزرگ و شکوهمند،  دانایی،  خرد

 

سیامک

سیامک – پسر کیومرس، دارای موی سیاه( در اوستا- کوه سیاه)

 

سینار

سینار- دلاورایرانی، مرغ بزرگ،  سیمرغ

 

شمیران

شمیران- از خویشان جمشید،  دلیر تورانی،دره آرام

 

شهر

شهر- پسر افراسیاب، بزرگ زاده، فرمند، والا

 

شیده

شیده – پسر افراسیاب، پرفروغ و رخشان،  رخشنده،  فروزنده

 

شیر

شیر- سردار فریدون، دلاور

 

شیواتیر

شیواتیر- آوازه آرش کمان گیر- تیر انداز استاد

 

کُباد

کُباد (همان غباد) – پسر کاوه آهنگر،  پسر یزد گرد و پسر کیکاوس، نوآوری و نوسازیو دادگری کی نیک و والا

 

فَرابُرز

فَرابُرز – پهلوانی ایرانی، شکوهمند،  والا،  بلند بالای زیبا

 

فردوسی

فردوسی – بهشتی –  سخنسرای عرب ستیز،  او هم نسل ” آزادگان ” و ” هزار فرزانگان ” بود

 

فرود

فرود – پسر سیاوش و خسرو پرویز، خودخواه و بلند پرواز

 

فروهِل

فروهِل- پهلوانی ایرانی، فروهر – روان همیشه جاوید آدمی

faravahar 300x225 نامهای کمتر شنیده شده پارسی ایران باستان

فَــروَهَر

فَــروَهَر -همای سعادت ،جان ، وجدان، روان

این واژه را عموما اشتباه تلفظ میکنند. تلفظ آن به همان صورت که نوشته میشود نیست. نباید فروهر خوانده شود.

تلفظ صحیح به این صورت است: فَــرَ – وَ – هَر

Farah va har

که میتوان اینگونه نوشت: فره وهر

 

کدیور

کدیور – بزرگ،  توانگر،  خداوند خانه،  ازنامهای شاهنامه

 

کواد

کواد ( غباد ) – پسر کیکاوس، نو آور،   نوآفرین،  کی نیک و خوب

 

گاندی

گاندی – پدر اولاد،  فرمانروای همه مازندران

 

گرامی

گرامی – پسر جاماسب،  گران ارج،  ارجمند،  والا،  فرمند

 

گُرگین

گُرگین – پهلوانی ایرانی،  پسر میلاد، نیرومند چون گرگ

 

گولَخ

گولَخ – سردار توران

 

ماز

ماز- پسر فَرَواک، برادر هوشنگ، ماه، ایزد ماه

 

ماهیار

ماهیار- وزیر داراب -دوست و یار ماه و ایزد ماه

 

مهراب

مهراب – پادشاه کابل،  پدر رودابه،  رنگ خورشید، فروغ مهر

 

نَستور

نَستور(مانند سرپوش) – پسر زریر،برادر گشتاسب،  زره بسته،  جوشن دار

 

نَستوه

نَستوه (مانند درکوه) – سرداری از لشگر منوچهر- خسته نماپذیر، پرخروش

 

نوذر

نوذر- پسر منوچهر هفتمین پادشاه پیشدادی،  زیبا و شایسته،  آتش ترو تازه

 

نوزاد

نوزاد – پسر گودرز

 

هَزار

هَزار – پدر نامخواست،   بلبل

 

هور

هور – برادر تور،  خورشید

 

پی نوشت:

توران: بخشهای شمالی ایران شامل مازندران و گیلان

ایران: بخشهای مرکزی ایران کنونی

تازیان: سرزمینهای عرب و عرب نژاد 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.