post

hhi3501 300x199 گلبرگ سرخ جملات ارزشمند بزرگان شماره چهاردهماما برای من

هرشبِ بی تو

یلداست..

منی که

زیر حافظِ چشمانت

یادت را

دانه

دانه

می‌کنم.

سید محمد مرکبیان

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

شت سیگار های بی تفاوت هر مرد

یک زن نشسته است که شب به شب پنهان دود میشود

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

بر او ببخشایید

بر او که از درون متلاشیست

اما هنوز پوست چشمانش از تصور ذرات نور می سوزد

فروغ فرخزاد

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

بهتر! فرشته نیستم، انسانِ بی بالم

چون ساده تَرکت می کنند

آنان که پَر دارند ..

امید صباغ نو

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

بارها پیش آمده است که آجری از دست یک بنا،

کیسه ای سیمان از شانه های یک کارگر

یا ورقه ای آهنی از قلاب یک جرثقیل لیز بخورد و پایین بیافتد.

بعضی دردها تا ابد انسان را آزار می دهند

پس به من حق بده

آنقدر ترس در وجودم نهفته باشد

که هر وقت آغوش ات می گیرم

از صدای تکان خوردن گوشواره هایت

بترسم!

سابیر هاکا

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

تـلـخ اســــت!

باور نبودن آنهــا کـه می توانســتــنــد باشــنـد …

و تـلـخ تـر اســـت امروز

باور آنهــا کـه ادعــــــــــــای ماندن دارنــد…

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

نگاهم را فرستاده ام سفر

آدم ها

از دور دوست داشتنی ترند!

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

جهان و هرچه در اوست

تفاله ی چای بعد از یک عصر بارانی است

مزه ی قند را فراموش نکن …

سید علی صالحی

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

گر خونِ ما به پای تو ریزد ، حلال تو

ور خونبها به غیر تو باشد ، حرام ما

استاد شهریار

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

احساسِ شاعرانگیِ من،

با احتمالِ از دست دادنِ تو

برانگیخته میشود

و با رفتنِ تو، من شاید

نسلی جدید از شعر را متولد کنم

اما تو نرو

این دنیا به قدرِ کافی شاعر دارد

این دنیا،

من و تو را در کنارِ هم

کم دارد…

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

اگر مردی

تو را بیش از من دوست دارد

مرا به سوی او ببر

تا نخست او را بستایم

برای پایداری‌اش

و سپس

او را بکشم …

نزار قبانی

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

بعضی از خاطراتـ

مثلِ مین های جا مونده ی بعدِ جَنگـ می مونه

یه وقتی،یه زمانی،یه جایی،

چاشنی شون عمل می کنه …

منفجر نمیشه

ولی

منفجرتـ می کنه …

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

سرمای آخر پاییز خوب است، آدمها را تنگ هم نگه میدارد …

ای لیا

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

کسی چه می داند

من امروز چند بار فرو ریختم

چند بار دلتنگ شدم

از دیدن کسی که

فقط پیراهنش شبیه تو بود

گاهی اوقات حسرتِ تکرار یک لحظه

دیوانه کننده ترین حس دنیاست ..

ژوان هریس

OOOOOOOOOOOOOOOOOOOO

ای دلبر من ای قد و بالات سه نقطه

ای چهره ی تو در همه حالات سه نقطه

لب بوق دهن بوق تمام سر و تن بوق

اصلا چه بگویم که سراپات سه نقطه

برخیز و میان همگان جلوه گری کن

حالِ همه در حال تماشات سه نقطه

با دشمن خود یاری و با یار چو دشمن

ای آنکه تولی و تبری ت سه نقطه

آخر به زری یا ضرری یا که به زوری

میگیرم از آن گوشه ی لبهات سه نقطه

چشم من و گیسوی تو (نه) چادر تو؟ (خوب)

دست من و بازوی تو (نه) پات؟ سه نقطه

“تا باد صبا پرده ز رخسار وی انداخت”

این بخش خطرناک شده کات سه نقطه

آخر چه بگویم که توان چاپ نمودن

ای بر پدر کل ادارات سه نقطه…

هادی جمالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.